زن قصه گو

زندگی به وقت شعر و هنر

در باب رئالیسم عکاسی

شفافیت عکس: در باب رئالیسم عکاسی

 

در عکاسی، رابطه بیننده با واقعیت پیچیده است. درک مخاطب، نوع ارتباط و دریافت حسی او از واقعیت بستگی به فاکتورهای مختلفی دارد.

عکسی قدیمی و رنگ و رو رفته از پدربزرگ‌تان را در نظر بگیرید که هرگز در عالم واقع او را ندیدید. وقتی به عکس نگاه می‌کنید، علی‌رغم همه موانع (هرگز او را ندیده‌اید، عکس قدیمی و رنگ پریده‌ شده و کاغذ عکس تاخورده و غبارآلود است)، به سادگی با واقعیت ارتباط برقرار می‌کنید: پدربزرگتان را به وضوح می‌بینید که در مقابل خانه قدیمی‌اش ایستاده و گویی هم‌اکنون در مقابل شماست و به شما می‌نگرد. این نوع ارتباط بلافصل با واقعیت در عکس، Transparency یا شفافیت نامیده می‌شود.

به معنای دیگر عکس به مثابه یک دریچه به دنیای واقعی عمل کرده و از ورای دریچه عکس، ارتباطی نزدیک با واقعیت برقرار می‌شود. در مقابل، وقتی به عکس خوش‌آب و رنگی از یک منظره نگاه می‌کنید که رنگ‌ها و شفافیت آن بعد از عکاسی، تغلیظ شده، این ارتباط با واقعیت در ذهن شما ایجاد نمی‌گردد.
نوعی انسداد و کدورت بجای آن ارتباط مستقیم با واقعیت رخ می‌دهد. هر چند عکس اخیر واضح و شفاف است اما بجای ایجاد ارتباط، آن را مسدود کرده است. چنین انسدادی را Opacity یا کدورت می‌نامند.


 

این مفاهیم ابتدا توسط آندره بازن و کریستین متز بیان شد و به صورت کامل‌تر در نوشته‌های فیلسوف معاصر کندال والتون. اگر عکسی را ببینید که در آن دو نگاتیو عکس یاسر عرفات و دنگ ژیائوپینگ با یکدیگر ترکیب شده تا عکس واحدی را ایجاد کند که با یکدیگر ملاقات کرده‌اند، با اینکه می‌دانید این ملاقات رخ داده است، اما باز هم این ارتباط بلافصل با واقعیت در این عکس رخ نخواهد داد.

در مقابل، تصویری را فرض کنید که به صورت سیلوئت از همفری بوگارت تهیه شده است و با تغییر کنتراست و روشنایی تقریباً از حالت عکس خارج و به تصویرگری نزدیک گشته است. وقتی این تصویر را می‌بینید، با وجود تغییرات شدید و دوری از عکس واقعی او، براحتی با واقعیت ارتباط برقرار می‌کنید و گویی او را می‌بینید که هم اکنون در فیلم پیش روی‌تان مشغول کشیدن سیگار است.

بنابراین صرف ایجاد تغییر یا عدم تغییر در عکس نمی‌تواند تضمین کند که عکس از لحاظ ارتباط با واقعیت شفاف باشد یا کدر. مساله، پیچیده‌تر از آن است.

در مورد همه عکس‌ها نمی‌توان تعیین کرد که عکس شفاف است یا کدر. گاهی ارتباط با واقعیت پیچیده می‌شود و شاید بهتر است بجای آنکه بسادگی بگوییم عکس شفاف یا کدر است، در مورد هر عکس، درجه‌ای از شفافیت در نظر بگیریم که این درجه می‌تواند کم یا زیاد باشد. به معنای دیگر، میزان ارتباط و درک حسی واقعیت می‌تواند در مورد عکس‌ها کم یا زیاد باشد.

برای آن‌که قضیه را دقیق‌تر ببینیم، شاید بتوان این مفهوم را این گونه گسترش داد که عکس‌ها ترکیبی از شفافیت و کدورت دارند یا در برخی وجوه شفاف هستند و در برخی وجوه کدر. ممکن است عکسی، به صورت همزمان هم خصائص شفافیت داشته باشد و هم کدورت. هم بتوان در برخی ویژگی‌های عکس ارتباطی مناسب با واقعیت برقرار کرد و در سایر موارد، ارتباط کمتر باشد یا کاملاً مسدود گردد.

حالا که قضیه دقیق‌تر شد می‌توان یک عامل دیگر را نیز به این معادله افزود و آن‌هم مخاطب است. احتمالاً این تفاوت‌ها و گوناگونی‌ها بستگی به مخاطب هم دارد: که چقدر تجربه دیدن دارند، چگونه با واقعیت ارتباط برقرار می‌کنند، تجربیات حسی آن‌ها چگونه است و حتی از لحاظ روان‌شناسی چه شخصیتی دارند.

اگر مخاطب نتواند بفهمد که عکس چگونه تولید شده است، نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کدام جنبه واقعیت را از ورای عکس می‌تواند ببیند و کدام را نمی‌تواند ببیند. حالا داستان می‌تواند پیچیده‌تر شود: مخاطب اگر نداند که عکس چگونه تولید شده است و حتی اگر بداند که چگونه عکس ایجاد شده است، ممکن است خود، درجه شفافیت یا کدورت عکس را در ذهنش تنظیم کند. به معنایی دیگر، ممکن است مخاطب دوست داشته باشد که عکسی را می‌داند کدر است، شفاف ببیند و در ذهنش به آن جهان، رنگی از واقعیت ببخشد. اگر به عکسهای ترکیبی جری اولسمن که یکی از پیشگامان فتومونتاژ است، نگاه کنید، درجه شفافیت یا کدورت عکس، از لحاظ ارتباط با واقعیت و این‌که ذهن چگونه می‌تواند این درجه را تغییر دهد، برای‌تان جالب خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

در باب پدیده ی خودنمایی در عکاسی معاصر ایران

 

اتاق شگفتی: در باب پدیده‌ی خودنمایی در عکاسی معاصر ایران

 

اگر به نمایشگاه‌های هنری عکس در ایران سر زده باشید، احتمالا این حس را تجربه کرده‌اید که برگزارکننده بیش از آن که بخواهد ارتباطی برقرار کند یا چیزی بگوید، می‌خواسته باعث شگفتی شما شود، طوری که انگار یه اروپایی قرن نوزدهمی هستید که نخستین بار تصویر اهرام ثلاثه را می‌بیند یا کودکی که وارد شهر بازی شده؛ فقط مهم این بوده که چیزهایی عجیب و غریب یا، به بیان بهتر، به‌شکلی عجیب و غریب، به نمایش درآیند و فضای تنگ گالری تبدیل شود به اتاق شگفتی. و جالب آن که، این بازگشت‌به‌گذشته رویکردی معاصر و پیشرو تلقی می‌شود چرا که ظاهرا شبیه اسلوب‌های مرسوم و معقول عرضه‌ی هنر نیست.

هنر جدی یا تظاهر؟
مرز میان هنر جدی و خودنمایی چیزی نیست که بتوان آن را به‌روشنی روی کاغذ یا با واژه‌ها مشخص کرد. به گمان من، آن دسته از کارهایی که با وجود برخی ترفندها یا تأثیرات موقت چیز مهم یا جدیدی نمی‌گویند، احساس ویژه‌ای در من برنیانگیخته یا در ناخودآگاهم نیرویی را فعال نمی‌کنند، احتمالا تا حد زیادی برای خودنمایی عرضه شده‌اند. این شکل کارها معمولا سعی دارند با غلو کردن یا عجیب‌نمایی بر بیننده تأثیر بگذارند و برای این کار ترفندهای گوناگونی به کار می‌گیرند.[۲] اما اجازه دهید پیش از توصیف این ترفندها کمی عقب‌تر برویم.

خودنمایی، منحصر به فرهنگ هنر امروزمان نیست. من و امثالم سال‌هاست در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که خودنمایی جزئی جدانشدنی از آن شده، فرهنگی که در آن افراد زیر بار قرض می‌روند تا با برگزاری مراسمی مجلل پیش دیگران جلوه‌فروشی کنند. شبکه‌های اجتماعی اینترنتی به این خصلت کیفیت و ابعادی تازه بخشیده و باد به آتشش می‌زنند. اکنون یک کاربر می‌تواند به دیگران نشان دهد که افراد زیادی تولدش را تبریک گفته‌اند و، در کل، آدم مهمی است.

هنر، گویا از مهمترین ابزارها برای اثبات فرضیه‌ی مهم‌بودن است و عکاسی ظاهرا ساده‌ترین راه. و البته هر کس در جامعه‌ی خودش کار می‌کند. آن کسی که جامعه‌اش با عکاسی آشنایی ندارد می‌تواند با سطحی‌ترین عکس‌ها، نقش هنرمند فرهیخته را بازی کند. و در جامعه‌ای که آشنایی سطحی با عکاسی و هنر دارد، فقط شاید تمهیدات کمی پیچیده‌تر شوند. مثلا برای نمایش عکس، آن را تا حد امکان کوچک می‌کنید و تصویر را درون حجم عظیمی از فضای خالی قرار می‌دهید طوری که بیشتر آن فضای خالی به چشم بی‌آید تا عکس، یا آن قدر آن را بزرگ می‌کنید که بیش از خود عکس پیکسل‌هایش دیده شوند. می‌توانید عکس را در گوشه‌ای قرار داده یا به قاب‌تان عمق بیشتری دهید (گویا این گونه، عکس اهمیت و «عمق» بیشتری می‌یابد).

می‌توانید عکس‌ها را در چیدمانی پیچیده و نامأنوس قرار دهید، ویدئو و صدا پخش کنید که حواس را از خود عکس‌ها پرت کنند، موضوعاتی که به هم ربطی ندارند را کنار یکدیگر نهید، بعضی عکس‌ها را قدر کارت‌پستال چاپ کنید و برخی را قدر دیوار، برخی را با لایت‌باکس نمایش دهید برخی را با پروژکتور، برخی را پایین بچینید (طوری که بیننده برای دیدنش مجبور باشد چاردست‌وپا شود) و برخی را روی سقف (طوری که بیننده گردن‌درد بگیرد). شاید بخواهید عکس روی عکس بچسبانید (طوری که در هم گم شوند و توجه به هیچ یک از عکس‌ها جلب نشود)، گاهی با چسب نواری، گاهی با پونز؛ یا آنها را پاره کنید. همچنین می‌توان متنی نوشت درباره‌ی این کارها، متنی با انواع کلمات نامتعارف که برای فهمیدنش بایستی تقلا کرد و، در آخر، بخش‌هایی از آن را نفهمید و کمی بعد فراموشش کرد. و می‌توان ابزارهای نامتعارف دیگر به کار برد، چیزهایی که احتمالا نه به ذهن من می‌رسند نه شما.

وقتی اولویت نه ارتباط و تعامل، بیان و انتقال دیدگاه، خلاقیت زیبایی‌شناختی، ایجاد بستر گفت‌وگو، کمک به دیدن و حل معضلات (در ایران امروز کم معضل نداریم) که تأثیرگذاری کوتاه‌مدت باشد، ابزار آن چیزی جز خودنمایی نخواهد بود. خصلتی که نه فقط هنگام عرضه‌ی کارها در نمایشگاه، که هنگام پست کردن عکس در شبکه‌ی اجتماعی، نه فقط میان تازه‌کاران که میان افراد ظاهرا باتجربه، نه فقط در هنر که در نوشته‌های راجع به هنر هم رخ می‌دهد. اجازه دهید ریشه‌های این مسأله را بیشتر بکاویم.

جامعه‌ی بیگانه با هنر
یادم می‌آید در مدرسه هفته‌ای تنها یک کلاس هنر داشتیم که البته در آن از هنر ایران و جهان چیزی یاد نمی‌گرفتیم، فقط نقاشی می‌کردیم و خطاطی. معلم می‌خوابید و در آخر نقاشی‌ها را می‌دید و نمره می‌داد و گهگاه آنهایی که بد نقاشی می‌کردند را کتک می‌زد. رسانه‌ها هم برای هنر واقعی وقعی قائل نشدند و، در آخر، من و امثال من در فرهنگی بیگانه با هنر بار آمدیم.

به‌علاوه، در جامعه‌ای که خرید یا حق مالکیت اثر هنری در آن مطرح نبود و نیست، لازمه‌ی انجام کار هنری داشتن پشتوانه‌ی مالی است. در چنین جامعه‌ای، هنر جدی یا «والا» در انحصار قشر مرفه قرار می‌گیرد، بیشتر به‌شکل سرگرمی یا والایش روح. مخاطب اصلی‌اش نیز همان قشر مرفه خواهند بود، یا فردی بیگانه از سرزمینی دیگر. آنها نمی‌توانند نگاه جامعه را به‌خوبی بازتاب داده یا بفهمند چرا که جزء اقلیت‌اند.

به هر حال، در چنین جامعه‌ای هنرمند شدن معادل می‌شود با ارتقاء جایگاه اجتماعی و پیوستن به جرگه‌ی آن اقلیت. افرادی که با این هدف به هنر جدی نزدیک می‌شوند نیازی به پیگیری طولانی‌مدت فعالیت هنری‌شان یا عمق دادن به کارهاشان ندارند چرا که با برگزاری چند نمایشگاه نیازشان برآورده خواهد شد. کافی است به اندازه‌ی کافی چیزها را عجیب نشان دهند؛ مثلا، تصاویری تکان‌دهنده از فقر یا «دیگری»، یا شاید آلودگی محیط زیست، تا روح مخاطبا‌ن‌شان والایش شود. در این جامعه، همچنین، هنر می‌تواند تبدیل شود به رسانه‌ای عامه‌پسند که موفقیت در آن به نشان دادن چیزهای عجیب و تأثیرات کوتاه‌مدت بستگی دارد.

ظهور شبه‌هنرمندان و واعظان
در چنین شرایطی دو عنصر نقش کاتالیزور یا تسهیلگر را بازی می‌کنند. یکی از آنها عکاسی است. ثبت عکس اکنون یکی از ساده‌ترین کارهاست. کافی است دوربین را به سمتی نشانه روید و دگمه را بفشارید یا صفحه را لمس کنید. همچنین می‌توانید به ساده‌ترین شکل عکس را دستکاری کنید. در واقع، شاید این گونه تلقی شود که برای ساختن تصویر و تبدیل شدن به «هنرمند»، عکاسی ساده‌ترین راه است چرا که نیازی به ترکیب رنگ‌ها روی بوم و چیدن عناصر کنار یکدیگر و کارهای پرمشقت دیگر ندارد. شاید گفته‌ی عکاس پرتره‌ی معروف، نادار هنوز هم وارد باشد، این که «فنون پایه‌ی عکاسی را می‌توان در عرض یک روز یاد گرفت».به هر حال، سهولت ثبت عکس به‌قدری هست که بتوانیم ادعا کنیم تعداد عکاسان فعال اکنون از میلیون‌ها گذشته. اگر چه این شرایط فرصتی فوق‌العاده برای دمکراتیزه شدن هنر و آگاه ساختن افکار عمومی خواهد بود، اما همچنین به رشد و گسترش عکاسان خودنما کمک کرده است.

عنصر بعدی، اینترنت است. بعد از فراگیری شبکه‌های اجتماعی اینترنتی در سده‌ی بیست‌و‌یکم و به‌ویژه اینستاگرام، حالا هر کسی می‌تواند هزاران مخاطب داشته باشد. خودنمایی از طریق این شبکه‌ها می‌تواند ابعاد جدیدی به خود بگیرد. این شبکه‌ها می‌توانند وسیله‌ای شوند برای تبلیغ فرد و اشاعه‌ی تفکراتش. لازمه‌ی حفظ مخاطب انبوه معمولا اتخاذ رویکردهای عامه‌پسند است. به‌استثناء برخی افراد ازقبل‌شناخته‌شده و هنرمندان خلاق و هوشمند، باقی چنین «هنرمندان» پرطرفداری معمولا از کیفیات سطحی هنر فراتر نرفته و کارشان در محدوده‌ی خودنمایی گیر می‌کند.

اگر عکاسی ساده‌ترین راه برای تولید تصویر است، شبکه‌های اجتماعی ساده‌ترین راه برای یافتن تریبون هستند. با چنین شرایطی، در جامعه‌ی بیگانه با هنر با انبوه واعظانی مواجه خواهیم شد که برای خودنمایی نه‌تنها به تولید هنر اکتفا نمی‌کنند که تلاش دارند افکار نارس و تکراری خود را در بخش بزرگی از جامعه اشاعه دهند، و وقتی به حد کافی شناخته شدند کلاس‌های درس برگزار کرده، داور مسابقه، سخنران همایش و کیوریتر نمایشگاه می‌شوند. به هر حال، این شبه‌هنرمندان و واعظان با وجود تأثیر قابل ملاحظه‌شان بر جامعه‌ی تازه‌کار، در جریان واقعی هنر جایگاهی نمی‌یابند، چرا که در نهایت هدف‌شان تأثیر کوتاه‌مدت و خودنمایی است و منتقدان و کسانی که چیزی درباره‌ی عکاسی و هنر می‌دانند علاقه‌ای به کارهاشان ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

عکاسی مستند3

5 .  اجازه دهید سبک کاریتان، خودبخود نمایان شود

سوالی که اغلب عکاسان بدنبال پاسخ برای آن می‌گردند این است که چگونه سبک شخصی خود را پیدا کنند. باید بدون اینکه فلسفه خاصی از عکاسی را دنبال کنید، شروع به عکاسی کرده و اجازه دهید عکس‌ هایتان سبک شخصی شما را بسازند.

گزارشگر: چه زمانی احساس کردی سبک شخصی‌ات به اندازه کافی کامل شده، و نیازی به این نیست که از قهرمانان هنریت پیروی کنی؟
ارویت: من در خودآگاه خودم هیچ سبک بصری ویژه‌ای ندارم، فقط عکسی می‌کنم. قهرمانان هنری من نقاشان هستند، اما من نقاشی نمی‌ کنم، عکس می‌گیرم.
گزارشگر: با این وجود فکر نمی‌کنی که سبک تو به سبک عکاسان معاصرت نزدیک است؟
ارویت: شبیه بودن سبک، آخرین مساله‌ ایست که من به آن فکر می‌کنم. در دوره من عکاسان زیادی هستند که من کار برخی از آنها را دست دارم و برخی را نه! برای من فرم و محتوا اهمیت دارد.

نکته: در عکاسی بسیار مهم است که سبک شخصی معینی برای کار داشته باشید. با این حال فکر می‌کنم که هرقدر سعی در نزدیک شدن به سبک شخصی داشته باشید، از آن دور خواهید شد. راه درست پیدا کردن سبک شخصی این است که بیرون بروید و شروع به عکاسی کنید و اجازه دهید سبک شخصی شما بروز پیدا کند.
تا زمانی که از پیدا کردن سبک شخصیتان مطمئن نشده‌اید، تنها راهی که باید در آن تلاش کنید، عکاسی است. باز هم باید عکاسی کنید تا آنقدر عکس خوب داشته باشید که بتوانید بر اساس آنها سبک شخصی خود را پیدا کنید. اما فراموش نکنید که سبک شخصی نباید شما را محدود کند. همچنان فرم و محتوا هستند که باید برای شما اهمیت داشته باشند. اجازه دهید سبک شخصی به ناخودآگاه شما برود و پنهانی بر عکس‌های شما سایه افکند.

تصور بنده این است که تا اینجا نکات مهم در این سبک مفهومی و زیبا را از زبان یک عکاس جهانی متوجه شده اید، آیا شما هم به این سبک علاقه دارید؟ تمایل دارید که این سبک را به عنوان سبک اصلی خود انتخاب کنید؟

اگر جواب مثبت است از همین لحظه نگاه خود را به جریان زندگی در اطراف خود تغییر دهید، کاشی نرم افزار دوربین خود را در بزرگترین سایز در صفحه ی اصلی لومیای خود قرار دهید تا دیگر برای گرفتن عکس ها زمان را از دست ندهید، باید توجه داشته باشید که عکاسی مستند اجتماعی، شهری نیاز به سرعت عمل و دید کنجکاوانه دارد، اگر میخواهید عکس های خوبب را شکار کنید بایددر اولین اقدام خجالت خود را کنار بگذارید.

اگر بخواهم یک نام دیگر برای این سبک انتخاب کنم آن را عکاسی حقیقت نام گذاری میکنم، زیرا این سبک جز به بیان وقایع اطراف زندگی بشری کاری را انجام نمی دهد، در سر تا سر دنیا عکس های تاثییر گذار زیادی شکار شده اند که دیدن تک تک آنها در یک لحظه حس عجیبی را به بیننده القا می کنند، در ادامه از عکس های تاثیر گذار و مورد علاقه ی خودم برای شما قرار می دهم، عکس هایی که برای دیدنشان زمان زیادی را باید صرف کرد، این عکس ها هر کدام به بیان شرایط اجتماعی زندگی بشر در طول تاریخ پرداخته است.

اولین عکس، تصویر سربازان روسی که آماده نبرد کورسک در جولای سال 43 می شوند.

                                       0.948173001385750672_pixnaz_info  

عکس بعدی هم مربوط به جانباز روسی که یکی از تانک های قدیمی روسی رو دید و یاد جنگها و نبرد های خود افتاد.

                                             0.961113001385750672_pixnaz_info

همانطور که گفته شد عکاسی مستند به بیان شرایط فرهنگی و جامعه می پردازد، در عکس بعدی شما پسری پنج ساله در کولی سنت ژاک را در حال کشیدن سیگار که البته در این ولایت امری طبیعی تلقی میشد، می بینید.

                                                            0.962562001385750672_pixnaz_info

عکس بعدی تصویری زیبا از سرباز روسی مشغول نواختن پیانو در جنگ چچن سال 93

                                                 0.972065001385750672_pixnaz_info

 

                                                     

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

عکاسی مستند2

۳. فقط از مردم عکاسی نکنید

بنده فکر می‌کنم گاهی فراموش می‌کنیم که از سوژه‌ای غیر از مردم هم عکاسی کنیم. البته اصلی‌ ترین موضوع‌ عکس‌ های خیابانی مردم هستند، اما مردم تنها سوژه ما نیستند.
در برخی از بهترین عکس‌ های الیوت ارویت هیچ انسانی حضور ندارد، اما به بیان شخصی او «مصادیق وجود انسان» وجود دارد.

گزارشگر: آیا مردم اصلی‌ ترین مسئله مورد توجه شماست؟
ارویت: مصادیق وجود انسان؛ که هم شامل مردم می‌شود و هم کارهایی که مردم انجام می‌دهند.

                                         NYC17120

نکته: منظور ارویت از «مصادیق وجود انسان» چیست؟ منظور او عکسی است که در آن وجود انسان احساس شود. حال این می‌تواند با حضور انسان در عکس رقم بخورد، یا نه.
برای مثال یکی از عکس‌ های بسیار قدرتمندی که از ارویت دیده شده، عکسی است از مجسمه مسیح بر صلیب در کنار بیلبورد تبلیغاتی پپسی (عکس بالا). به نظر من این عکس انتقادی است به فرهنگ مردم غرب. کدام عقل سلیمی تبلیغات یک نوشیدنی را در کنار مجسمه مسیح قرار می‌دهد؟
پس زمانی که در خیابان‌ ها قدم می‌زنید، تمام توجه خود را معطوف مردم نکنید. حواستان به عناصری باشد که با در کنار هم قرارگرفتنشان قسمتی از هویت اجتماعی بیان می‌شود. این حالت بطور مثال زمانی می‌تواند اتفاق بیافتد که شما رابطه‌ای بین بیلبورد‌ های تبلیغاتی و آنچه که در کنار آنها روی زمین در حال وقوع است پیدا کنید.

4. برای گرفتن عکس زمان خرج کنید

هرگاه که پای صحبت‌ های عکاسان بزرگ بنشینید، می‌بینید که آنها همگی آرزو داشتند که وقت بیشتری برای گرفتن عکس داشته باشند. با داشتن خانواده، شغل تمام وقت و دردسر‌ های دیگر، زمان کمی برای گرفتن عکس باقی می‌ماند.
یکی از مسائل مهمی که در این میان پیش می‌آید، نحوه مدیریت زمان برای گرفتن عکس است.

گزارشگر: درحال حاضر چه چیزی برای تو مهم است؟
ارویت: مساله مهم مدیریت زمان است، چون براحتی در حال گذر است. خیلی اتفاقات در اطراف شما رخ می‌دهد که در انجام کاری که دوست داری انجام دهی خلل ایجاد می‌کند. کاری که من دوست دارم انجام دهم عکاسی است. مدیریت زمان، به اندازه عکاسی پیچیده است.

                                 PAR55341        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

عکاسی مستند

چطور عکاسی مستند انجام دهیم؟ و چطور به یک عکاس مستند تبدیل شویم؟

برای این کار تنها کافیست به برخی نکات کوچک دقت کنید، عکاسی مستند در مجموع نیازی به یک دوربین حرفه ای یا گران قیمت ندارد و شما به عنوان یک کاربر تلفن همراه می توانید به راحتی عکس های مستند زیبایی را خلق کنید.

الیوت ارویت

اگر تا بحال نام الیوت اِرویت را نشنیده باشید، به طور حتم عکسهای زیبای او را در دنیا دیده اید. عکس هایی که در طول تاریخ در شرایط مختلف اجتماعی ثبت شده اند. چیزی که در عکس های زیبای این عکاس بسیار دلنشین است احساسات زیبای انسانی است که به خوبی در آثار ایشان به چشم می خورد، الیوت ارویت، عکاس ۸۶ ساله فرانسوی، یکی از نامداران تاریخ عکاسی مستند و شهری (خیابانی) است. وی با داشتن حدود ۷۰ سال فعالیت در حوزه عکاسی مستند، یکی از اعضای اصلی آژانس عکس مگنوم نیز به شمار می‌رود.

1. زیاد برنامه ریزی نکنید

اولین نکته ای که الیوت ارویت به آن تاکیید دارد این است که به برنامه ریزی تکیه نکنید، معمولا وقتی شما تنها به یک سوژه فکر کنید دیگر صحنه های حساس و موضوعات زیبای دیگر را از دست می دهید، خود الیوت ارویت یکی از بزرگان دارای مجموعه ی موضوعی می باشد که معروف ترین مجموعه ی وی موضوع سگ است، و در ادامه سوال و پرسش را درباره ی این موضوع می خوانیم:

گزارشگر: یکی از پروژ‌ه‌های معروفی که شما انجام داده‌اید، «سگ» بوده است. آیا نکته ی مدنظر شما در این مجموعه، رابطه بین سگ و انسان بوده است؟
ارویت: هیچ وقت با در نظر داشتن یک موضوع ویژه شروع به عکاسی نمی‌کنم، تنها به آنچه که می‌بینم واکنش نشان می‌دهم. من هیچ‌ برنامه ویژه‌ای برای عکاسی از سگ‌ها نداشتم. تعداد زیادی عکس از مردم دارم و تعداد کمی هم از گربه‌ها، اما سگ‌ها برایم جذاب‌تر بودند.

  USA. New York. 2000.                                      

نکته: ارویت روش ویژه‌ای برای کار بر روی عکس‌ هایش و همچنین تهیه کتاب‌ هایش داشت. روش او به این شکل بود که ابتدا بیرون می‌ رفت از هرچه که برایش جذاب به نظر می‌ آمد عکاسی می‌ کرد. سپس به عکس‌ هایی که تهیه کرده بود مراجعه کرده و از بین آنها، عکس‌ هایی که موضوع یا شرایط مشترکی داشتند را برای قرار گرفتن در یک کتاب انتخاب می‌ کرد.
برای بنده این شیوه بهتر به نظر می رسد، اینکه یک ایده را مد نظر داشته باشیم، اما در عین حال سوژه های دیگر را از دست ندهیم.
البته انتخاب روش کار از بین حالات گفته شده بستگی به خودتان دارد. اگر ترجیحتان بیشتر بر روی یک هدف، ساختار و زمینه است، پس‌ زمینه فکریتان را الگوی کاری خود قرار داده و عکاسی کنید. اما اگر خود را از این قید و بندهای فکری رها دانسته و علاقه‌ای به محدود کردن کار خود ندارید، بهتر است مانند ارویت، تنها به آنچه که می‌بینید واکنش نشان دهید.
البته بنده توصیه می کنم که هر دو روش را امتحان کنید – حتی می‌توانید از ترکیب این دو روش نیز استفاده کنید – سپس با دیدن نتیجه کار، روش مناسب برای خود را انتخاب کنید.

2 . ولگردی کنید

یکی از مهم‌ ترین چیز‌ ها در مورد عکاسی خیابانی، این است که باید در سطح شهر «ولگردی» کنید. بهترین و جذاب‌ ترین صحنه‌ها برای عکاسی در زمانی غیرقابل پیش بینی اتفاق می‌افتند و برای شکار آنها باید به به قدم زدن بی هدف در خیابان‌ ها و سطح شهر بپردازید.

گزارشگر: روش شما برای عکاسی از یک شهر چگونه است؟ آیا با یک برنامه‌ریزی قبلی عمل می‌کنید، یا تنها به قدم زدن می‌پردازید و تماشا می‌کنید؟
ارویت: من فقط «ولگردی» می‌کنم! در مورد کتاب عکس خودم درباره «ایتالیا»؛ من حداقل سالی ۲ یا ۳ بار به ایتالیا میرم و می‌توانم بگویم که ایتالیایی زبان اول من است. این کتاب تعدادی از عکس‌ های من از رم را شامل می‌شود. تعداد کتاب‌ هایی که در مورد رم وجود دارد کم نیست، اما کتاب من دیدگاه شخصی من در مورد رم است. این کتاب شامل بنا های یادبود، کاخ‌ ها و البته از زندگی و مردم است.

       PAR116905-660x441                                

نکته: مساله‌ای که وجود دارد این است که عکاسان باید از اینکه مانند یک گردشگر باشند اجتناب کنند. یکی از بدترین چیز‌هایی که در مورد عکاسی به سبک توریست‌ها وجود دارد این است که آنها کاملاً قابل پیش‌بینی، تکراری و غیر جذاب هستند. البته دیدن بنا های تاریخی و مقبره‌ها و مناظر هیچ ایرادی ندارد، اما سعی کنید عکس‌ های جذابی هم از آنها تهیه کنید.
نوبت بعد که قصد عکاسی از خیابان‌ ها و سطح شهر (حتی در سفر) را داشتید،‌ خود را از قید و بندها رها کنید و اجازه دهید غریزه تان شما را رهبری کند. به خیابان‌ هایی بروید که کسی به آنجا نمی‌ رود، و اگر کمی خوش‌شانس باشید، صحنه‌هایی را شکار می‌کنید که پیش از این توسط کسی ثبت نشده است. چون کسی قبل از شما در آنجا عکاسی نکرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

نکات کلیدی در عکاسی پرتره خیابانی 2

۴_ از سوژه‌تان تشکر کنید

خجالت را کنار بگذارید و بابت اینکه موافقت خود را اعلام کردند تا سوژه‌ی عکاسی شما باشند از آن‌ها تعریف و تشکر کنید. این حداقل کاری است که شما باید انجام بدهید. یقینا شما می‌توانید بعد از تشکر کردن از آن‌ها خداحافظی کرده و بروید اما بهتر است به آن‌ها فرصتی بدهید تا عکس گرفته شده را ببینند؛ حتی به آن‌ها کارت بیزنس خود را بدهید. یقینا بعضی از آن‌ها برای گرفتن عکس‌ها با شما تماس خواهند گرفت. و حتی اگر از عکس‌ها خوششان بیاید، چه بسا در آینده برای کارهای عکاسی خود با شما تماس بگیرند. به همین دلیل من همیشه سعی می‌کنم کارت بیزنس خود را زمانی که بیرون عکاسی می‌کنم به همراه داشته باشم. در واقع، بسیاری از سوژه‌های من در نهایت مشتری‌های من خواهند شد!

۵- تجهیزات ضروری عکاسی و نور را به همراه داشته باشید

نیازی به حمل لوازم عکاسی سنگین یا کیفی پر از انواع تجهیزات فرعی عکاسی نیست. یک بدنه‌ی دوربین و یک لنز اصلی مانند یک لنز ۵۰ میلیمتری و یا یک لنز ۲۴ میلیمتری برای این کار کفایت خواهد کرد. توجه داشته باشید که در عکاسی خیابانی که لحظات ارزش دارند و اتفاقات سریعا در حال گذرند، سرعت، فاکتور مهمی است. لذا سه پایه خود را در خانه بگذارید و هیچ گونه وسیله‌ی اضافی و غیرضروری همراه خود نبرید.

در واقع طبق تجربه‌ی من، سیستم‌های عکاسی کوچک‌تر نسبت به دوربین‌های DSLR در عکاسی خیابانی مزایای خودش را دارد.
دوربین‌های سنسور بزرگ ( دوربین های فول فریم full frame و APS-C ) و دوربین های بدون آینه ( mirrorless camera ) که سال‌های اخیر دیده شده اند، یقینا سیستم‌های فوکوس خودکار ( autofocus ) شگفت انگیزی دارند و عکس‌های با کیفیتی می‌گیرند ( بله، من هم دوربین المپیوس Olympus OM-D E-M5 خودم را به همین دلیل دوست دارم! ).
دوربین‌های کوچک‌تر به نسبت دوربین‌های DLSR بزرگ و سنگین کم‌تر دردسر جابجایی دارند؛ خصوصا برای زمان‌هایی که پیاده روی طولانی در پیش دارید. هم چنین تاثیر روانی آن‌ها روی مردم به اندازه‌ی دوربین‌های بزرگ نیست چرا که تصور مردم از دوربین‌های کوچک به شکل توریستی که «به اینجا نگاه کن و عکست را بگیر» است، لذا کم‌تر معذب می‌شوند.
در آخر نیز، برخی دوربین‌های بدون آینه، یک وضعیت شاتر بی صدا دارند که صدایی از شاتر هنگام ثبت عکس شنیده نمی‌شود که می‌تواند برای عکاسی‌های سبک مستند یا کاندیداتور ( البته باز تاکید می‌شود که حتی الامکان حتما اجازه بگیرید ) بسیار مناسب باشد.

۶_ تنظیمات مناسب دوربین خود را بدانید

لازم است پیش از نزدیک شدن به اشخاص، از تنظیمات مناسب دوربین خود برای گرفتن چنین عکس‌هایی باخبر باشید. یادتان نرود هرگز یک سوژه‌ی در حال حرکت برای این که دوربین خود را تنظیم کنید، منتظر شما نمی‌ماند. برای من وضعیت « Aperture Priority Mode » ( مد AV یا A ) در پرتره‌های خیابانی، بسیار ایده آل بوده است. حالت ایزو اتوماتیک در سری جدید دوربین‌های DLSR بسیار کارآمد است و من عموما کم‌ترین میزان ایزو ( ISO ) را روی ۱۰۰ می‌گذارم و حداقل سرعت شاتر را روی حالت اتوماتیک تنظیم می‌کنم که آن را روی فاصله‌ی کانونی لنز قرار می‌دهد (شما می‌توانید در منوی دوربین سرعت شاتر را دوبرابر یا حتی سریع‌تر هم تنظیم کنید). بقیه گزینه‌های تنظیمات را در حالت پیش فرض باقی می‌گذارم، از آن جایی که عکاسی به صورت خام ( RAW ) است، سایر تنظیمات واقعا اهمیت خاصی ندارند. اگر موقعیت بطلبد، همراه داشتن یونیت فلاش بسیار مفید خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

نکات کلیدی در عکاسی پرتره خیابانی 1

نکات کلیدی در عکاسی پرتره خیابانی

۶ نکته کلیدی در عکاسی پرتره خیابانیReviewed by   نکته‌ی کلیدی برای خلق یک عکاسی پرتره خیابانی بی نظیر عکاسی خیابانی چیست ؟عکاسی پرتره خیابانی یک مهارت مهم است که به ما کمک می کند تا با ثبت لحظاتی که ممکن است تنها یک بار در طول عمر رخ دهند خاطره ای حقیقتا اصیل را برایمان به یادگار بگذارد. پرتره خیابانی سهم عمده ای در عکاسی خیابانی و مستندسازی دارد.

عکاسی پرتره خیابانی

از نظر من، عکاسی خیابانی یک مهارت مهم است که می‌تواند آدمی را به سوی درک تاریخچه‌ی انسان، فرهنگ و جامعه سوق دهد. هم چنین به ما کمک می‌کند تا با ثبت لحظاتی که ممکن است تنها یک بار در طول عمرمان رخ دهند خاطره‌ای حقیقتا اصیل را به یادگار بگذارد.
بسیاری از ما حس خستگی ناشی از دیدن عکس‌های پر زرق و برق مجله وار که روزانه با آن‌ها روبرو می‌شویم را تجربه کرده ایم. عکس‌های پرتره‌ای که به صورت اتفاقی در خیابان‌ها گرفته شده‌اند می‌توانند همان اصالتی که بسیاری از ما در جستجوی آن هستیم را زنده کنند و بار دیگر به ما یادآوری کنند که سوژه‌های واقعی در اطراف ما هستند.
پرتره خیابانی سهم عمده‌ای در عکاسی خیابانی و مستند سازی دارد. امروز، می‌خواهم راجع به پرتره خیابانی نکاتی را یادآور شوم. البته باید هشدار بدهم که بعضی نکاتی که از آن صحبت خواهم کرد، برای عکاسان خانم نسبت به آقایان کارآیی بهتری خواهد داشت!

۱_ در مهارت‌های ارتباط با مردم تجدید نظر کنید

گرفتن عکس کلوز-آپ از مردم اندکی با عکاسی معماری خیابانی یا عکاسی مستند سبک خیابانی متفاوت است. از آن‌جا که دلیل اصلی عکاسی خیابانی، دور شدن از ژست های مصنوعی و تکراری است، عکس گرفتن اتفاقی و بدون هماهنگی قبلی از مردم فرصت ارتباط داشتن با زیبایی بی تصنع و طبیعی را فراهم می‌کند. اما یقینا برای بسیاری از ما این کار چالش برانگیز خواهد بود چرا که مردم در خیابان مدل‌ها و مشتری‌های پولی شما نیستند، آن‌ها اصلا نمی‌دانند شما چه کسی هستید و احتمالا تمایلی ندارند عکسی از آن ها گرفته شود.
ممکن است مجبور شوید خیلی دزدکی، بدون اینکه کسی متوجه شود این طرف و آن طرف بروید، که نهایتا این مخفیانه بودن وضعیت تصویربرداری شما، موجی از «در لحظه بودن» را ساطع می‌کند. اما برخی اوقات یک عکس پرتره از سوژه ای که مستقیما به لنز دوربین شما نگاه می‌کند هم می‌تواند مسحور کننده باشد. سوال اینجاست چطور چنین تصویری می گیرید؟
در ادامه برخی نکاتی که باید هنگام مواجهه با مردم برای عکاسی خیابانی رعایت کرد را توضیح می‌دهیم.

۲_ سعی کنید با سوژه عکستان مکالمه داشته باشید

حضور یک عکاس که با یک دوربین عکاسی در خیابان می‌چرخد ممکن است توجه خیلی ها را جلب کند. پس لبخند به چهره بیاورید و یک ارتباط چشمی خوب با سوژه‌ی احتمالی خود برقرار کنید. البته این کار ممکن است سخت باشد چون هر کسی مایل نیست که به صورت اتفاقی و بدون آمادگی قبلی عکسی از او گرفته شود. مودب باشید و به آن‌هایی که تمایلی به عکس گرفتن ندارند، اصرار نکنید، اجازه دهید بروند. حتی درمورد آن‌هایی که در مورد کاری که شما انجام می‌دهید کنجکاو هستند هم نمی‌توان انتظار داشت که سریعا مکالمه‌ای صورت بگیرد. اگر از سوژه‌ی خود دور هستید، با اشاره به دوربین خود یک مکالمه را شروع کنید و منتظر تایید آن‌ها بمانید. به محض اینکه یک رفتار نرم امیدوارکننده یا اشاره‌ی مثبتی در رفتار سوژه‌ها مشاهده کردید، در عرض چند ثانیه خودتان را به آن‌ها برسانید. هرگز آنها را معطل نکنید.

۳_ برای عکاسی پرتره خیابانی اجازه بگیرید

والدین عموما نسبت به فرزندان خود بسیار محتاط و محافظه کار هستند. لذا به منظور جلوگیری از هرگونه واکنشی از سوی یک پدر یا مادر عصبانی، حتما قبل از عکس گرفتن از بچه‌ها از والدینشان اجازه بگیرید. این کار باید با نهایت صداقت پیش برود. اخیرا مقاله‌ای تحت عنوان « نزدیک شو و لمس کن» نوشته شده است که در آن قید شده بعد از عکس گرفتن از بچه‌ها، عکس‌ها را برای والدینشان بفرستید. اگر موقعیت جالبی برای گرفتن عکسی که کودکان در آن هستند دیدید، حتما از والدینشان اجازه خواسته و راه ارتباطی خود برای فرستادن عکس‌ها را در اختیارشان بگذارید. بسیاری از پدرومادر ها از اینکه عکس‌های زیبایی از فرزندانشان گرفته شود استقبال می‌کنند چرا که به آن‌ها فرصت عکاسی با تجهیزات حرفه‌ای که روزانه با آن سروکاری ندارند داده می‌شود.

برخی افراد اصلا از این که بدون موافقتشان عکسی از آن گرفته شود خوششان نمی آید. من شخصا ترجیح می دهیم که قبل از عکاسی از سوژه هایم اجازه بخواهم ولی اگر به هر دلیلی نتوانم این کار را بکنم ( مثلا زمانی که در حال عکاسی با سبک مستند خیابانی هستم )، سعی می‌کنم بعد از گرفتن عکس سوژه‌هایم را مطلع کنم. اگرچه خودم هرگز تجربه این که کسی بعد از گرفتن عکس، به من بگوید که آن را پاک کنم نداشته‌ام، اما این اتفاق محتمل خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

مظاهر مد: سیر تحول یک قرن از عکاسی مد

مظاهر مُد: سیر تحول یک قرن از عکاسی مد

                   مظاهر مُد: سیر تحول یک قرن از عکاسی مد

عکاسی مُد یا فشن – همچون خودِ صنعت مُد – که برای مصرف در مجلات و تبلیغات به وجود آمده، سبکی منعطف و واکنش‌پذیر است. این شکل از عکاسی برای حفظ توجه‌مان، دائماً خود را با تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تغییر و تطبیق می‌دهد. سرعت این تغییرات سبب خروج آن دسته از عکاسانی شده که یارای ماندگاری در جریانی دائم‌التغییر را نداشته‌اند و این گونه این ژانر تنها در اختیار شمار اندکی از خلاق‌ترین کارگزاران قرار گرفته است. نمایشگاه «مظاهر مُد: سیر تحول یک قرن از عکاسی مد» رویکرد برخی از عکاسانی را بررسی می‌کند که با صنعت مُد همکاری داشته‌اند و آثارشان مفاهیم مُد و زیبایی را دگرگون کرده است. «مظاهر مُد» با دسترسی به مجموعه‌ی موزه‌ی گِتی در کنار امانات شخصی و عمومی، بیش از ۱۶۰ عکس را در کنار منتخبی از لباس‌ها، طراحی‌ها، جلد مجلات، ویدئو و تبلیغات به نمایش گذاشته است. با گستره‌ی منابع و رسانه‌های گوناگون، بستری غنی فراهم آمده که ورای صفحات مجلات می‌رود. در چنین بستری می‌توان دریافت که مُد چگونه در زندگی روزمره‌ی انسان‌ها رخنه می‌کند.

۱۹۱۱۱۹۱۹ ژانر جدید
در سال ۱۹۱۱، ناشر فرانسوی با نام لوسین وُگل چالشی را پیش روی ادوارد استایکن عکاس قرار داد و از او خواست که نخستین عکس‌های مُد هنری را تهیه کند. اگر چه عکس‌های مُد طی دهه‌های آخر سده‌ی نوزدهم نیز تهیه می‌شدند، اما آنهایی که وضوح کامل داشتند برای تأثیرگذاری روی عموم مردم بیش‌ازحد واقعی بودند. انتشار عکس‌های فوکس‌نرم استایکن در نشریه‌ی فرانسوی هنر و دکوراسیون لحظه‌ای کلیدی در پیدایش عکاسی مُد مدرن است.

شرکت انتشاراتی کُنده‌نَسْت در سال ۱۹۱۴ بارون اَدُلف دو میِر را به‌عنوان نخستین عکاس مُد تمام‌وقت در مجله‌ی وُگ استخدام کرد. دو میِر صفحات این مجله را با عکس‌هایی از آدم‌مهم‌ها و مدل‌های شیک‌پوش پر کرد و ثابت کرد که عکاسی در این زمینه می‌تواند با طراحی‌های دستی رقابت کند.

۱۹۲۰۱۹۲۹ از پیکتریالیسم تا طبیعی‌گرایی
پس از مهاجرت بارون دو میِر از نیویورک به پاریس در سال ۱۹۲۲ برای کار در مجله‌ی هارپرز بازار، استایکن عکاس ارشد شرکت انتشاراتی کُنده‌نَسْت شد. او پرتره‌هایی اجتماعی و عکس‌های مُد برای مجلات وَنتی فِر و وُگ تهیه کرد. استایکن از عکس‌های فوکس‌نرم که در آن زمان محبوب بودند فاصله گرفت و به رویکردی سرراست‌تر و موضوعاتی جذاب‌تر روی آورد. انتخاب مدل مؤلفه‌ای کلیدی در موفقیت او بود. او افراد محبوبی مثل لی میلر و مرین مُرهاوس را به‌عنوان مدل عکس‌هایش انتخاب و نورپردازی‌اش را به‌شکلی طبیعی تنظیم کرد تا به شخصیت‌شان مجال بروز دهد.

در ادامه‌ی این دهه، طراحان مد لبه‌ی زیرین دامن‌ها را بالاتر و خط کمر را پایین‌تر آوردند، چرا که ظاهر لاغر و پسرانه میان نسل جدید زنان جوان کاملاً مد شده بود. زنان جوان با کوتاه کردن موهایشان به شک بابد، رقص با موسیقی جَز، کشیدن سیگار و نوشیدن مشروب در فضای عمومی سنت‌ها را زیر پا گذاشتند.

۱۹۳۰ ۱۹۳۹ دوران رکود بزرگ
با فروپاشی اقتصادی وال استریت در سال ۱۹۲۹ که رکود اقتصادی و کاهش تولید را در پی داشت، بانک‌ها ورشکسته شدند، بیکاری اوج گرفت و تأثیر این رخداد به سراسر جهان رسید. با این حال، مجلاتی مثل هارپرز بازار و وُگ تأکید بر زندگی لوکس و پرزرق‌وبرق را که تنها در دسترس ثروتمندترین افراد جامعه بود، ادامه دادند. برای برخی از خواننده‌ها، صفحات آنها فراری بود از واقعیات تلخ آن دوران.

با وجود آن که در دهه‌ی ۱۹۳۰ پایه‌های اقتصادی مجلات مهم مُد به لرزه درآمدند، در این دوران شاهد رشد قابل توجه شمار عکاسان مُد استخدام‌شده در مجلات و افزایش تنوع سبک‌های هنری آنها هستیم. پس از این دوران رکود اقتصادی، صنعت مُد از ظاهر لاغر و پسرانه که دهه‌ی سرکش ۱۹۲۰ را دربرگرفته‌بود، فاصله گرفت و به سبک‌ها و شکل‌های زنانه‌تر روی آورد.

۱۹۴۰۱۹۴۹ جنگ جهانی دوم و پیامدهایش
در اروپای جنگ‌زده، عکاسان مُد تحت شرایط بسیار دشواری کار می‌کردند و فقدان منابع (برق، آب، مواد شیمیایی و فیلم) امکانات استودیوهای عکاسی را، که به نور و پس‌زمینه‌های پرنقش‌ونگار تکیه داشتند، به طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش داده بود. اشغال پاریس و بمباران لندن از سوی نازی‌ها موجب انزوای این شهرها شد و نیویورک نقش پررنگ‌تری در صنعت مُد یافت. قوانین جیره‌بندی طراحان را واداشت تا از پارچه‌ی کمتری استفاده کنند و عکاسان مُد با محدودیت و پرهیز بیشتری کار کردند: پس‌زمینه‌های ساده و چیدمان‌های بیرونی محقر.

مجلات مُد آمریکایی و بریتانیایی برای اعتبار بخشیدن به کارشان، عکاسان و مدیران هنری‌شان را تشویق کردند که رویکردهای میهن‌پرستانه اتخاذ کنند، جنبشی که اینک از آن با عنوان «شیک میهن‌پرست» یاد می‌شود. پس از جنگ، طراح لباس کریستین دیور در مسیر تبدیل دوباره‌ی پاریس به مرکز جهانی مُد پیشگام شد.

۱۹۵۰۱۹۵۹ عصر طلایی عکاسی مُد
در دوران پس از جنگ جهانی دوم، عکاسان آمریکایی ریچارد اَوِدن و ارْوینْگ پِن رویکردی متفاوت اما به‌قدر آخرین مُدهای پاریس چشمگیر، اتخاذ کردند: تصاویر اودن پویا اما تصاویر پِن متین و دلپذیر بودند. کارهای آنها، که با پردازش‌های گرافیکی جسورانه‌ی مدیران هنری اَلِکْسی برُدُویچ از هارپرز بازار و الکساندر لیبرمن از وُگ همراه می‌شدند، جدید و پیشگام بودند.

عکاسی رنگی در این دوران رونق یافت چرا که پیشرفت‌های فنی در فیلم و ظهور، کاربرد تجاری آن را آسان‌تر و به‌صرفه‌تر کرده بود. با آن که در طول این دهه سیلوئت‌های دیور مُد اصلی باقی ماند، پیراهن‌های گشاد طراح لباس اوبر د ژیوانْشی از سال ۱۹۵۷، از آغاز گرایش به مُدهای گشادتر و راحت‌تر خبر می‌دهد.

۱۹۶۰۱۹۶۹ در خیابان
در اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰ و اوایل دهه‌ی ۱۹۶۰، ویلیام کلاین عکاسی مُد را برای همیشه تغییر داد. او با یک دوربین ۳۵میلی‌متری از مدل‌هایش در فضاهای شهری عکاسی کرد و پیشگام سبکی واقعی‌نما و بی‌واسطه در خیابان شد که برخی قواعد مرسوم را زیر پا می‌گذاشت – در مقابل عکس‌های فوکس‌نرم یا، به عنوان مثال، عکاسی در مقابل نور خورشید.

طی نیمه‌ی نخست این دهه، مُد نسبتاً خوددار و محافظه‌کار باقی ماند، اما در نیمه‌ی دوم شکل‌های گوناگونی به خود گرفت – هیپی، ماد (امروزی)، سایکدلیک، اسپِیس اِیج – با رنگ‌های درخشان و طرح‌های جسورانه. «جوان‌لرزه»، عبارتی که نخستین بار آن را دبیر وُگ دیانا وریلند در سال ۱۹۶۵ به کار برد، نوعی جنبش مُد جوان‌محور بود که از خیابان‌های لندن آغاز شده بود، جایی که طراح لباس مری کوئانْت، مینی‌ژوپ و طراح مو ویدال سسون، برش پنج‌ضلعی مو را ابداع داده بودند.

۱۹۷۰۱۹۷۹ از سرکشی تا اغوا
در دهه‌ی ۱۹۷۰، عکاسان مُد از جمله آرتور اِلگُرْت تلاش کردند تا زنان را در لباس‌های راحت و روزمره‌شان نشان دهند. با تشویق جنبش آزادی زنان یا ضرورت اقتصادی، زنان بیشتری وارد این حوزه‌ی کاری شدند. خط تولید لباس‌های پیش‌دوخته در شرکت‌های هالستن، اَن کلاین و ایو سَن‌لُران برای آن دسته از زنانی که در کنار مراقبت از خانواده دنبال کار می‌گشتند، جذابیت داشتند. هم‌زمان، زیبایی طبیعی، سبک زندگی سالم و مدل‌های مرتبط با آنها خواستنی شدند.

این دهه همچنین با ظهور پدیده‌ی فزون‌خواهی جنسی و خشونت در عکاسی مُد در عکس‌های عکاسانی مثل گای بوردین، هلموت نیوتن و کریس ون ونگِنهایمهمراه شد. این تصاویر از تشویش و نگرانی‌های حاصل از گسستی که در سنت‌های دیرینِ پدرسالاری ایجاد شده بود بهره بردند. گرایش‌های فرهنگی، و نه لباس، نیروی حاکم در تصویرگری این دوران بود.

۱۹۸۰۱۹۸۹ قدرت و کمال
با شکوفایی اقتصادی ایالات متحده، بریتانیا و ژاپن، لباس‌ها و متعلقات گران‌قیمت به جزئی از نمایش‌های خودنمایانه‌ی ثروت بدل شدند. هم‌زمان، طراحان مد روی مفهوم جنسیت تجدید نظر کردند. آنها بدن خوش‌فرم و ورزیده‌ی زنانه را چون لوح سفیدی دیدند که مظاهر استقلال و قدرت را بازتاب می‌داد.

عکاسانی با نام‌های هرب ریتسو بروس وبر در توجه تازه به جنسیت مردانه در تبلیغات مُد نقش قابل توجهی داشتند. این دهه همچنین با افزایش آوازه‌ی برخی طراحان همراه شد: طراحان ایتالیایی جُرجو آرمانی، جانفرانکو فرّه و جانّی وِرساچه، و طراحان ژاپنی ری کاواکوبو، ایسی میاکه و یُجی یامامُتو. در این دوران همچنین خرده‌فرهنگ‌های مُد، از هِوی متال تا هیپ‌هاپ، گسترش و اهمیت یافتند.

۱۹۹۰۱۹۹۹ دختر تازه‌وارد شهر
در اوایل دهه‌ی ۱۹۹۰، عکاس بریتانیایی کُرین دِی در به‌محبوبیت‌رسیدن نوع جدیدی از تصاویر مُد نقش داشت: مدل‌های ژولیده در مکان‌های به‌هم‌ریخته و نیمه‌ویرانه. این عکس‌ها با نورپردازی‌های تندوتیزشان، واقعیتی زمخت را تصویر کردند که در مقابل تصاویر آرمانی دهه‌ی پیش قرار می‌گرفت.

ورود جنبش گرانج سیاتل به صنعت مد، عکاسان را تشویق کرد تا پی نقش‌مایه‌های تاریک‌تر بگردند، که به پیدایش سبک «شیک هروئینی» انجامید. در این سبک عکس‌ها مدل‌های فوق‌العاده لاغری مثل کِیت ماس (متولد ۱۹۷۴) با حالتی بیمارگون تصویر می‌شدند. شکوفایی اینترنت در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ با گسترش مجلات مُد کوچک همراه شد که مُدهای روز را از خیابان به فضای آنلاین کشاندند و به انقلاب دیجیتال دامن زدند.

۲۰۰۰۲۰۱۱ واقع‌گرایی و خیال
در هزاره‌ی سوم، عکس‌های فانتزی و خیالی تیم واکر که برگرفته از کتاب‌های قصه بودند، در نقطه‌ی مقابل واقع‌گراییِ زمخت دهه‌ی ۱۹۹۰ قرار گرفتند، نیز هنرمندانی مثل اینِز و وینود و سالْو سوندْسبا برای تغییر نگاه‌مان نسبت به چیزهای قابل‌پذیرش – نه فقط از نظر زیبایی‌شناختی بلکه همچنین از نظر فنی و مفهومی – ابزار دیجیتال را به کار بردند.

اکنون، با رشد سریع وبلاگ‌های مُد از جمله سارتوریالیست به‌مدیریت اسکات شومن (تأسیس: ۲۰۰۵) در شبکه‌ی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام (۲۰۱۰) و اسنپ‌چت (۲۰۱۱)، که بی‌شمار عکس در آنها جریان دارد، راه‌های تازه‌ای برای عکاسان جویای‌نام و جاافتاده مهیا شده و حاکمیت دیرین رسانه‌های چاپی مُد زیر سؤال رفته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

افسانه روز جهانی عکاسی

افسانه‌ی روز جهانی عکاسی: این روز برای مخترعان عکاسی چه معنایی دارد؟

پیش از توضیح این مسأله، اجازه دهید ببینیم که در این روز چه گذشت.

ظاهراً ۱۸۰ سال پیش در چنین روزی دانشمند و سیاستمداری با نام فرانسوا ژان دُمینیک آراگو (۱۷۸۶ – ۱۸۵۳) در محضر خیل جمعیت پرشور آکادمی علوم و آکادمی هنرهای زیبا در فرانسه اختراع جدید لوئی ژاگ مانده داگر شیوه‌ی خاصی از عکاسی با نام داگروتیپ را معرفی کرد (البته باید در نظر داشت که پیش از این تاریخ، در هفتم ژانویه‌ی ۱۸۳۹ آراگو کلیات این اختراع را در آکادمی علوم معرفی کرده بود).

آراگو، با شم سیاسی قوی‌اش آن روز احتمالاً سخنرانی پرشوری داشته و با این ابزار جدید به قلب طبقه‌ی مرفه و تحصیل‌کرده‌ی جامعه‌ی فرانسه نفوذ کرده است. به هر حال، باید بگویم که این روز در واقع بیش از آن که روز اختراع عکاسی یا چیزی شبیه این باشد نمادی است از حمایت پرسروصدای حکومتی – در قالب هدیه‌ی دولت فرانسه به جهانیان – از تنها یکی از اختراعات عکاسی، که البته اختراع واقعاً فوق‌العاده‌ای هم بود.

به هر حال، شنیدن این خبر برای همه خوشحال‌کننده نبود. خبرهای این اختراع درست زمانی پخش شد که مخترع دیگر عکاسی، نجیب‌زاده‌ی ثروتمند انگلیسی ویلیام هنری فاکس تالبت (۱۸۰۰ – ۱۸۷۷) همزمان و بی‌خبر داشت روی اختراع شیوه‌ی عکاسی خودش کار می‌کرد. مسلماً او با باخبرشدن از اختراع داگر باید یکه خورده باشد. اختراع داگر تا مدت‌ها او را از نظر اقتصادی زیر سایه قرار داد و به شکست‌های متعدد اقتصادی کشاند (خوشبختانه او آنقدر مایملک و ثروت داشت که این شکست‌های اقتصادی نابودش نکنند و به راهش ادامه دهد).

فرآیند داگر با جزئیات تصویری فراوان و شکل جادویی‌اش محبوبیت بیشتری داشت و حمایت حکومتی از این فرآیند، آن را معاف از هزینه‌ی حق استفاده کرده بود که امتیازی مهم و تأثیرگذار بود. به هر حال، دست زمان فرآیند محبوب داگر را کنار زد و آینده‌ی عکاسی (شیوه‌ی نگاتیو/پزیتیو) با فرآیند تالبت به راهش ادامه داد.

گذشته از این، حمایت انحصاری حکومت فرانسه از داگروتیپ سبب شد که یکی از مخترعان عکاسی در عالمِ خیالِ عکس خودش را بکُشد(ر.کداستان یک خودکشیِ عکاسانه، نویسنده: زانیار بلوریکارمند دولت فرانسه ایپُلیت بایار (۱۸۰۱ – ۱۸۸۷) در مارس سال ۱۸۳۹ (چند ماه قبل از ۱۹ آگوست) به‌طور مستقل فرآیند عکاسی خود را اختراع کرد. او مدتی بعد نمونه‌عکس‌هایش را به آراگو نشان داد، اما تلاشش فایده‌ای نداشت چرا که آراگو پیش‌تر روی حمایت از اختراع داگر تمرکز کرده بود. در نهایت، تنها جایزه‌ی نقدی کوچکی از طرف حکومت فرانسه عایدش شد و همه‌ی توجهات به سمت داگر و اختراعش روانه. او، ناامید از رفتار تبعیض‌آمیز حکومت فرانسه و در سایه قرار گرفتن اختراعش، خود را به‌شکل مردی مرده عکاسی کرد.

با اعلام اختراع عکاسی همچنین از نقاط گوناگون جهان غرب پیام‌هایی آمد، از کسانی که مدعی بودند آنها نیز مخترع عکاسی هستند. و البته شواهدی وجود دارد که صحت برخی از این ادعاها را ثابت می‌کند. روی هم رفته، باید گفت که عکاسی نه به دست یک فرد که به‌طور مشترک یا مستقل و کمابیش همزمان توسط افراد گوناگونی اختراع شده است. میل به رسیدن به فرآیندی شبیه عکاسی در جهان غربِ آن دوران، همچون میل به عکاسی کردن در امروز، پدیده‌ای فراگیر بود. به هر حال، تلاش‌های نوآورانه و مستقل این افراد تحت‌الشعاع قرار گرفت و آنها هیچ گاه به‌عنوان مخترع عکاسی آوازه‌ای نیافتند و در آخر، جالب است بدانید که این اختراع حتی خودِ مخترعش، یعنی لویی ژاک مانده داگر (۱۷۸۷ – ۱۸۵۱) هم چندان خوشحال نکرد! او، که در اصل صحنه‌گردان دایُراما بود و نقاشی می‌کرد، و می‌خواست از طریق عکاسی به فرآیندی دست یابد که کار شاق نقاشی دایرامایی را راحت‌تر کند، پس از این روز خیلی کم عکاسی کرد و طولی نکشید که علاقه‌اش به داگروتیپ را از دست داد (شاید به این علت که اختراع پرسروصدای داگروتیپ کار اصلی‌اش را تحت‌الشعاع قرار داده بود). داگر در عوض به روستایی نقل مکان کرد و آنجا مشغول باغبانی و کار قبلی‌اش، یعنی نقاشی شد. او در نهایت در سال ۱۸۵۱، نسبتاً گمنام و با جیبی نه چندان پر پول درگذشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی

عکاسی مستند اجتماعی

آشنایی با عکاسی مستند اجتماعی و ویژگی های آن

عکاسی مستند، شاخه‌ای از عکاسی است در آن عکاس رخداد های پیرامونش را ثبت می‌کند و می‌کوشد از موضوع، (عموماً مردم) بی‌ طرفانه، عکسی واقعیت‌ گرا، واقع‌ نما و راستگو ارائه دهد.

واژهٔ عکاسی مستند در سال‌ های رکود اقتصادی کاربرد پیدا کرد؛ زمانی که شرایط اسفبار کشاورزان باعث شد مردم آمریکا نیاز به اصلاحات اجتماعی را احساس کنند. عکس‌ هایی که در آن‌ها، پس کوچه‌ های کثیف و شرایط رقت‌بار شهری را تصویر کرده  بود.  تصویر در عکاسی مستند یک سند تاریخی به حساب می‌آید. عکس‌ های مستند در کنار محسنات زیبایی‌ شناسانه و هنری، بیشتر به منظور تحولات اجتماعی و سیاسی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند چراکه واقعیت را همانطور که هست به ثبت می‌رسانند. به عبارت ساده‌تر، در این نوع عکاسی تصویر نقش یک شاهد و مدرک را برای اثبات وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد. این نوع عکاسی مستلزم داشتن دوربین خیلی خوب نیست بلکه مستلزم داشتن بینشی با زاویه بسیار باز است. از طریق عکس‌ های مستند، بیننده از فرهنگ، سیاست و موقعیت‌ های اجتماعی سایر مردم دنیا اطلاعات درستی به دست می‌آورد. بدون شک این شکل از عکاسی با به نمایش درآوردن مشکل فراگیر فقر، نقش بسیار مهمی در آگاه سازی مردم آمریکا از موقعیت اجتماعی کشور در رکود بزرگ سال ۱۹۳۰ داشته‌است.به عبارت ساده‌تر، در این نوع عکاسی تصویر نقش یک شاهد و مدرک را برای اثباب وجود یک وضعیت خاص به عهده دارد. اگر چه بنا به باور پذیرفته شده، عکس مستند به عکسی گفته می‌شود که دخالت عکاس در رویداد مقابل دوربین باید در چنان حدی باشد که انگار عکاسی در پشت دوربین نبوده است؛اما با وجود چنین محدودیتی، عکاسان موفق مستند، با رویکردهایی خاص، چنان عمل کرده‌اند که از یک سو کمترین دخالت را در تغییر چگونگی ثبت رخداد داشته‌اند و از سوی دیگر سبک شخصی‌شان در عکس محسوس بوده است.  در عکاسی مستند اجتماعی که نوعی از عکاسی مستند است، هدف، مستند ساختن شرایط اجتماعی (و احتمالا اثر گذاری بر آن) است

از عکاس های ایرانی می توان این عزیزان را نام بردکاوه گلستان  نصرالله کسرائیان   نیوشا توکلیان    برای دیدن آثار زیبای این هنرمندان کافیست نامشان را در مرورگر خود جستجو کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سمر موسوی