عکاسی روایی یا Sequence Photography مجموعه عکس هایی می باشد که در آن یک المان مشترک تصویری است،;معمولا زمان و مکان مشترک در عکس های مجموعه وجود دارد و توالی این عکس ها،;ایده یا منظوری را به بیننده انتقال می دهد، گاهی کادر ثابت این المان مشترک را می سازد و گاهی لنز ثابت.;در عکاسی روایی خط روایت در بستر المان مشترک تصاویر شکل می گیرد.این روش را اولین بار در اواخر قرن ۱۹، اجرتون و مای بریج، با عکس برداری از حرکات حیوانات آغاز کردند.;این شیوه خیلی به نقاشان و طراحان دوران کمک کرد تا طراحی های خود را تقویت کنند. این شیوه همچنان هم ادامه دارد اما روایتگری های شخصی به وسیله آن،;برداشتی است از نظریات جرج مایکلز. او یکی از پرچم داران اصلی عکاسی پیاپی روایی “Sequential photo story” در دنیا است.;مایکلز تاثیر بسیاری بر عکاسی قرن بیستم گذاشته است.

 به عبارتی وی معنوی ترین عکاس قرن بیستم است. وی بسیار به دیدگاه های انسانی و روحی می پرداخته و ساختار شکنی فکری داشته و خیلی وقت ها از کل به جز یا بالعکس می رسیده است.;در آخر عکاسی پیاپی روایی، عکاس باید روایتی را داشته باشد و آن را به گونه ای پالایش کند که در چند حرکت،;فریم یا سکانس آن را رخ بدهد.

احساسات در عکاسی روایی دارای قدرت زیادی هستند و به خوبی پیام عکس‌ را به بیننده منتقل می‌کنند.;برای ارتباط برقرار کردن با افراد بهترین راه ازطریق احساسات است.

داشتن ایده‌‌های متضاد، عکس را متعادل و کنتراست خوبی به سوژه می دهد.;همچنین با این روش می‌توانید تصویر کاملا شفافی برای مخاطب خود ترسیم کنید.;چرا که آن ها می ‌توانند با احساسات درون عکس سریع هم‌ ذات ‌پنداری و با عکس ارتباط برقرار کنند.

هنگامی داستان به‌ وجود می‌ آید که سوژه‌های داخل عکس ارتباطی را به تصویر می‌کشند،;و حتما نیازی نیست که این ارتباط میان دو فرد باشد.

استفاده از وسایل صحنه نیز کارآمد است و به خلق یک داستان کمک می‌ کند.;با این‌ حال این کار را طوری انجام ندهید که خیلی مفهومی باشد، چرا که هدف شما این است که عکاسی روایی شفافی داشته باشید;و در عین‌ حال مخاطب را وادار کنید که سؤالاتی از خودش بپرسد.

همچنین دانستن اینکه چطور این دو را از هم جدا کنید کمی چالش ‌برانگیز است،;ولی می‌تواند سرگرم‌ کننده و جالب نیز باشد.

 

 

در عکاسی روایی هم مانند هر داستان جالبی،;بهتر است پروتاگونیستی وجود داشته باشد;که در مرکز صحنه قرار می ‌گیرد;(البته در عکاسی باید در یک‌ سوم صحنه قرار بگیرد.) آن ها ستاره‌های نمایش هستند پس در عکس تا جای امکان آن ها را از دیگر شخصیت‌ ها یا سوژه‌ ها جدا کنید تا مخاطب نیز متوجه این موضوع شود.

بهتر است اگر مبتدی هستید حداکثر با یک یا دو سوژه کار کنید.;بسته به مهارت خود در ترکیب‌ بندی مدل‌ ها،;بعدها می ‌توانید سوژه‌ های بیشتری را تجربه کنید.;اصول ترکیب ‌بندی به شما کمک می‌ کند تا با داشتن چندین سوژه به فوکوس سازمان‌  دهی ‌شده ‌ای دست پیدا کنید.

شناخت چرخه‌ ی رنگ‌ ها برای عکاسان،;خصوصا عکاسانی که عکس‌های رنگی می‌گیرند همیشه مفید است;و;به آن ها برای دانستنن این که کدام رنگ‌ ها به ‌خوبی با هم ترکیب می‌ شوند و کدام‌ رنگ ها نه، کمک می کند.;هنگامی که یک داستان خاص در ذهن دارید، ایجاد تعادل رنگی مناسب به روایت داستان‌ شما بسیار کمک می‌ کند.

شاید رایج‌ ترین و جالب‌ ترین اتفاق در عکاسی روایی این سبک باشد،;چرا که هدف آن ثبت بهترین لحظه در زمان می باشد و;در واقع می‌ توان آن را ذات اصلی عکاسی دانست.

حضور در بهترین زمان ممکن و ثبت لحظه‌ های حساس مهارتی است که همه‌ ی عکاسان نشنال جئوگرافی و عکاسان مستند از آن برخوردارند.;داشتن مهارت در عکاسی روایی همراه با  کمی حس ششم،;صبوری و ‌سرعت عمل درفشار دادن دکمه‌ی شاتر، برای شکار لحظه‌ها ضروری می باشد.;باید توجه داشت که یک عکاس خوب، عکاسی است;که لحظه‌ ای از زمان را از دست ندهد.