افسانهی روز جهانی عکاسی: این روز برای مخترعان عکاسی چه معنایی دارد؟
پیش از توضیح این مسأله، اجازه دهید ببینیم که در این روز چه گذشت.
ظاهراً ۱۸۰ سال پیش در چنین روزی دانشمند و سیاستمداری با نام فرانسوا ژان دُمینیک آراگو (۱۷۸۶ – ۱۸۵۳) در محضر خیل جمعیت پرشور آکادمی علوم و آکادمی هنرهای زیبا در فرانسه اختراع جدید لوئی ژاگ مانده داگر شیوهی خاصی از عکاسی با نام داگروتیپ را معرفی کرد (البته باید در نظر داشت که پیش از این تاریخ، در هفتم ژانویهی ۱۸۳۹ آراگو کلیات این اختراع را در آکادمی علوم معرفی کرده بود).
آراگو، با شم سیاسی قویاش آن روز احتمالاً سخنرانی پرشوری داشته و با این ابزار جدید به قلب طبقهی مرفه و تحصیلکردهی جامعهی فرانسه نفوذ کرده است. به هر حال، باید بگویم که این روز در واقع بیش از آن که روز اختراع عکاسی یا چیزی شبیه این باشد نمادی است از حمایت پرسروصدای حکومتی – در قالب هدیهی دولت فرانسه به جهانیان – از تنها یکی از اختراعات عکاسی، که البته اختراع واقعاً فوقالعادهای هم بود.
به هر حال، شنیدن این خبر برای همه خوشحالکننده نبود. خبرهای این اختراع درست زمانی پخش شد که مخترع دیگر عکاسی، نجیبزادهی ثروتمند انگلیسی ویلیام هنری فاکس تالبت (۱۸۰۰ – ۱۸۷۷) همزمان و بیخبر داشت روی اختراع شیوهی عکاسی خودش کار میکرد. مسلماً او با باخبرشدن از اختراع داگر باید یکه خورده باشد. اختراع داگر تا مدتها او را از نظر اقتصادی زیر سایه قرار داد و به شکستهای متعدد اقتصادی کشاند (خوشبختانه او آنقدر مایملک و ثروت داشت که این شکستهای اقتصادی نابودش نکنند و به راهش ادامه دهد).
فرآیند داگر با جزئیات تصویری فراوان و شکل جادوییاش محبوبیت بیشتری داشت و حمایت حکومتی از این فرآیند، آن را معاف از هزینهی حق استفاده کرده بود که امتیازی مهم و تأثیرگذار بود. به هر حال، دست زمان فرآیند محبوب داگر را کنار زد و آیندهی عکاسی (شیوهی نگاتیو/پزیتیو) با فرآیند تالبت به راهش ادامه داد.
گذشته از این، حمایت انحصاری حکومت فرانسه از داگروتیپ سبب شد که یکی از مخترعان عکاسی در عالمِ خیالِ عکس خودش را بکُشد! (ر.ک. داستان یک خودکشیِ عکاسانه، نویسنده: زانیار بلوری) کارمند دولت فرانسه ایپُلیت بایار (۱۸۰۱ – ۱۸۸۷) در مارس سال ۱۸۳۹ (چند ماه قبل از ۱۹ آگوست) بهطور مستقل فرآیند عکاسی خود را اختراع کرد. او مدتی بعد نمونهعکسهایش را به آراگو نشان داد، اما تلاشش فایدهای نداشت چرا که آراگو پیشتر روی حمایت از اختراع داگر تمرکز کرده بود. در نهایت، تنها جایزهی نقدی کوچکی از طرف حکومت فرانسه عایدش شد و همهی توجهات به سمت داگر و اختراعش روانه. او، ناامید از رفتار تبعیضآمیز حکومت فرانسه و در سایه قرار گرفتن اختراعش، خود را بهشکل مردی مرده عکاسی کرد.
با اعلام اختراع عکاسی همچنین از نقاط گوناگون جهان غرب پیامهایی آمد، از کسانی که مدعی بودند آنها نیز مخترع عکاسی هستند. و البته شواهدی وجود دارد که صحت برخی از این ادعاها را ثابت میکند. روی هم رفته، باید گفت که عکاسی نه به دست یک فرد که بهطور مشترک یا مستقل و کمابیش همزمان توسط افراد گوناگونی اختراع شده است. میل به رسیدن به فرآیندی شبیه عکاسی در جهان غربِ آن دوران، همچون میل به عکاسی کردن در امروز، پدیدهای فراگیر بود. به هر حال، تلاشهای نوآورانه و مستقل این افراد تحتالشعاع قرار گرفت و آنها هیچ گاه بهعنوان مخترع عکاسی آوازهای نیافتند و در آخر، جالب است بدانید که این اختراع حتی خودِ مخترعش، یعنی لویی ژاک مانده داگر (۱۷۸۷ – ۱۸۵۱) هم چندان خوشحال نکرد! او، که در اصل صحنهگردان دایُراما بود و نقاشی میکرد، و میخواست از طریق عکاسی به فرآیندی دست یابد که کار شاق نقاشی دایرامایی را راحتتر کند، پس از این روز خیلی کم عکاسی کرد و طولی نکشید که علاقهاش به داگروتیپ را از دست داد (شاید به این علت که اختراع پرسروصدای داگروتیپ کار اصلیاش را تحتالشعاع قرار داده بود). داگر در عوض به روستایی نقل مکان کرد و آنجا مشغول باغبانی و کار قبلیاش، یعنی نقاشی شد. او در نهایت در سال ۱۸۵۱، نسبتاً گمنام و با جیبی نه چندان پر پول درگذشت.