ویلیام برن باخ مدیر هنری برجسته آن سال ها در سال ۱۹۴۷ چنین می گوید: « تبلیغات دراصل متقاعد کنندگی است و متقاعد کنندگی نمی تواند یک علم باشد ،‌ بلکه هنر است . » عکس های سال های پس ازجنگ همواره با شعاری سیاسی همراه بودند که با روحیه سیاسی اجتماعی همان سال ها تدوین می شد . شعارهایی اغلب بر اساس سیاست های جنگ سرد . با آنکه تأکید بر ساخت هنرمندانه عکاسی بسیار بیشتر از سال های ۲۰ و ۳۰ بود لیکن شکل تازه ای از هنر را در نظرمی آورد که برخوردار از دستور زبانی مشخص و توانایی بیانگری بود والتر نورنبرگ عکاس تبلیغاتی در سال ۱۹۴۰ چنین نوشته است : « عکس تبلیغاتی باید ایده داده شده را به فرمی ملموس ترجمه کند – آن چنان که برای بیننده کاملاٌ آشکار باشد و نمایانگر موضوع مورد فروش . »

وی چنین ادامه می دهد : «‌ این مسئله به شکلی تلویحی بیانگر چهار ملاحظه مهم است ، نخست اینکه نباید تجربه حسی را با ادراک رومانتیک اشتباه گرفت . گاهی چنین چیزی رخ می

دهد چرا که رمانتیسم باعث می شود تجربیات حسی برای متوسط مردم راحتتر قابل درک باشد و دوم آنکه بیان را نباید با توضیح اشتباه گرفت . توضیح دادن به معنای تبیین نمودن است . لیکن بیان کردن به معنای قابل درک نمودن تجربیاتی شخصی است . این بدان معناست که عکاس – اگر هنرمند باشد – باید از جزئیات پنهانی که می خواهد نشان دهد آگاه باشد و آن را برای نظاره گر بیان کند. به طوری که بیننده موضوع عکس را به همان شکل بفهمند وحس کند .
سوم این که واکنش مردم به یک اثر هنری غیرقابل محاسبه است و رویدادی از پیش تعیین شده وجود ندارد.

چهارم ،‌ در اثرهنری فرم و محتوا همچون یک واحد یگانه در می آید و چنان به هم پیوسته اند که غیرقابل تفکیک می شوند . فرم بخشی ذاتی از بیان هنری است . » چنین ایده ای که ریشه هایش از دهه های ۱۹۳۰ اندک اندک تا سال های دهه ی ۱۹۶۰ بر این باور تأکید داشتند که مضمون یک آگهی تبلیغاتی سبب ترغیب مشتری به خرید می شود و نه فرم آگهی و همین تغییر نگرش سبب توجه بسیاری در رابطه میان متن و تصویر موجود در آگهی شد چرا که بر مبنای تجربه عمومی ،‌ مخاطب در مواجهه با آگهی شامل عکس و متن ابتدا نگاهی گذرا به عکس می اندازد سپس متن را می خواند و درنهایت با دقتی بیشتر به تصویر باز می گردد.

تاریخچه و اهداف انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی ایران
تا سالهای میانی دهه شصت ، تعداد افرادی که در کشور به حرفه عکاسی تبلیغاتی و صنعتی مشغول بودند از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرفت که در بین آنها به چهره های پر افتخاری بر می خوریم که خداوند را شکر همگی هنوز مشغول کار هستند ، این همکاران چه آنانی که این حرفه را بصورت آکادمیک و علمی و چه آنانی که به صورت تجربی فراگرفته بودند همگی عکاسان خود ساخته و خود باور هستند که در تمامی این سالها بدون هیچ گونه حمایت از طرف مدعیان، خود گلیم عکاسی تبلیغاتی و صنعتی را از آب بیرون کشیده اند. تا پایان جنگ تحمیلی ، یعنی ۱۳۶۷ ، سرد بودن بازار و نرخ جهانی نفت و داغ بودن بحث صادرات و بازار یابی برای کالاهای ایرانی، زمینه را برای عکاسان تبلیغاتی و صنعتی مهیا ساخت تا بخشی از بازار تولید تبلیغات را به سمت خود جذب کنند.از این رو تعداد انگشت شمار دیگری عکاس تبلیغاتی و صنعتی وارد گود شدند و همان رقابت مختصر زمینه را برای تولید کیفی تصویر فراهم آورد.
در همین سالها صنعت لیتوگرافی دیجیتال و ماشین های اسکنر هم پا به عرصه تبلیغات و چاپ کشور گذاشت ، لیتو گرافی سنتی دیگر جواب گوی کیفیت و سرعت مورد نظر طراحان گرافیک و عکاسان نبودند ، در ضمن با پیشرفته شدن مرحله لیتوگرافی و آماده سازی برای چاپ و همچنین تغییر در نگاه چاپخانه ها به کیفیت چاپ جهت رقابت در بازار صادرات کالاهای ایرانی ، موضوع تبلیغات بیش از پیش رقابتی شد.

با شروع دهه هفتاد و آغاز دوران سازندگی ، علاوه بر رونقی که صادرات غیر نفتی در بازار تبلیغات بوجود آورده بود ، باز سازی زیربناهای تخریب شده کشور در جنگ نیز رونقی به عکاسی صنعتی داد. برای ثبت و ایجاد سوابق در امر بازسازی، تولید و رپرتاژهای صنعتی ، عکاسان فعال و زبده ای را می طلبید.